ديروز سه شنبه پانزده آذر روز عاشورا بود. ظهر من و بابا ومامان به همراه مامان بزرگ و خاله در اومديم تا کمي بيرون باشيم و در مراسم امام حسين (ع) شرکت کنيم بعد يه جا ديديم چند تا خيمه درست کردند و چند تا شتر هم هست و ميخواهند مراسم اجرا کنند به صورت نمايشي و ما هم ايستاديم و تماشا کرديم مامان هم اول ميترسيد من از سروصدا اذيت بشم ولي من تا آخر خيلي خوب و راحت داشتم به اطرافم با دقت نگاه ميکردم و اصلا هم از سروصدا ناراحت نشدم اينجا با خاله وايستاديم و خيمه ها رو تماشا ميکنيم مامان هم به من گفت : در روز عاشورا امام حسين (ع) و يارانش در برابر ظلم و بي عدالتي ايستادند و به شهادت رسيدند و به م...